ضربان قلم

دارالشفایی به نام «مدرسه»

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۱۴ ق.ظ

تنبیه بدنی یکی از شیوه های رایج آموزش در مکتب خانه ها بوده است. می گویند آنقدر سخت گیری زیاد بود که نجات دادن کودک از تنبیه ثواب محسوب می شد. (در عین اینکه تنبیه از طرف خانواده ها پذیرفته شده هم بود و حتی در مورد اشراف و بزرگان هم استثنا نبود؛) بنابراین مثلا اگر وقتی برای کسی مساله مهمی پیش می امد، مثلا وقت وضع حمل خانمی بود، شوهر یا پدر آن زن پولی به مکتب خانه دار می داد و می گفت امروز بچه ها آزاد باشند و کتک نخورنند. بچه ها هم در ازای این آزادی برای سلامتی آن زن دعا می کردند.


الان تنبیه نیست، اما به دعای بی منت بچه ها بچه ها شک نکنید. مخصوصا اگر پایین شهری، مدرسه استثنایی، جایی معلم باشید، سِرّ نفس بچه ها را درمی یابید. خلاصه خواستم بگویم اگر مشکلی برایتان پیش آمد، خواستید صدقه ای بدهید، بروید یک مدرسه پایین شهر. پولتان کم است، رویتان نمی شود؟ یک هدیه کوچکی ببرید بدهید به یکی از معلمهایی که فامیلتان است، بین بچه های کلاسش پخش کند، یک اسپیکر بخرید برای مدرسه، پول ناچیزتان را بگذارید در یک پاکت سفید، در راه مدرسه بدهید دست یکی از بچه ها بگویید اینو کمک به مدرسه بده به مدیر. امانت دارند به خدا. دزد هم باشند، مرام دارند در دزدی، از اینجور پولها را نمی دزدند، راست می روند می دهند به معلمشان.  آنقدر بچه مشکلدار هست، آنقدر بچه طلاق و رهاشده دست این و آن فامیل، تا بچه یتیم و.... با مدرسه هایی بی هیچ امکانات، نه کولر سرحال و سالمی، نه توپ ورزشی درست درمانی، نه حتی میز و نیمکت به اندازه ای. بچه های بیچاره هنوز باید سه نقری بنشیننند گاهی. (همینجا لازم می دانم نفرین و لعنتم را نثار نجومی بگیران و بالانشینان بی درد کنم قربه الی الله)  

خلاصه، من که از سر دعای خالصانه و حمد شفای بی منتشان داستانها شنیده و امیدها بسته ام...


۹۷/۰۲/۳۱ موافقین ۲ مخالفین ۰
ضربان قلم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی