شعر منزوی برای دردانۀ حضرت رسول، حضرت زهرای بتول سلامالله علیها با این مقطع که «با هیچ زن ظرفیت زهراشدن نیست» نسبتاً معروف است و در اینترنت نیز موجود است. اما منزوی شعر دیگری هم برای بانوی دو عالم حضرت زهرای مرضیه به نام «چلچراغ» دارد که در اینترنت ندیدمش. اما وقتی در بیت چهار به کلمه «نُبل» برخوردم، فورا ذهنم به نُبُّل سوریه رفت. حالا تلفظشان هم یکی نیست ولی خب بالاخره در این شرایط نام این شهر برای ما (مخصوصا برای ما!) تازگی دارد. در پینوشت هم نوشته شده است: نبل= نجابت، فضل، آگاهی، ذکاء، بزرگی (فرهنگ معین، ج 4)
چلچراغ
در آفرینِ دختر پیامبر اسلام حضرت زهرا سلامالله علیها
ایزد تو را که زهرۀ زهرا رقم زدهست
با نور تو چراغ فلقها رقم زدهست
ما خط به خط توایم که شیرازهبند عشق
مهر تو را به دفتر دلها رقم زدهست
دختِ رسالتی تو و مام ولایتی
وین را خدا به نام تو تنها رقم زدهست
صدق و رضا و پاکی و نبل و خجستگی
اسم تو را هزار مسما رقم زدهست
گهواره تو دامن وحی است و مهبطش
دربارۀ تو امابیها رقم زدهست
شأنت تو را همین نه چراغ دل رسول
بل، چلچراغ محفل طاها رقم زدهست
اعطای تو به ختم رسل بیدلیل نیست
یزدان تو را شراب مُهنّا رقم زدهست
همراهی تو هدیه الله با علیست
کهت همعنان و همدل مولا رقم زدهست
حق پیش از آنکه خورد به «نون و قلم» قسم
نام تو را به سدرۀ طوبا رقم زدهست
از افضل زنان به فضیلت یگانه تو
بانوی بانوان زمان و زمانه، تو