این مهربانی را نمیخواهم
اینها که لطف است و ترحم
اینها که مهر و عشق و ایمان نیست
جانا
رفیق سالهای دور
اینک شبیه قوم و خویش دور من،
نزدیک
تا راست با من از کدورتها نگویی
رنجی که از من میبری، از رنج من بیش است
این ظلم تو, با من نه،
با خویش است.
نظموارهای که گمانم برای قبل از عید است.